یه چند مدت پیش توی وبلاگ غریبه ی 89 ، دو تا موضوع به بحث کشیده شده که یکیش در مورد عشق بود (پست شماره45)و یکیش هم در مورد مرز ها و حدودی که هر نفر توی زندگیه مشترک می تونه واسه خودش داشته باشه(پست شماره 47) ..
توی این پست ها بحث های خیلی خوب و بعضن با اختلافات زیادی مطرح شد .. از تمام دوستانی که توی بحث شرکت کردن ممنونم ..
اما چیزی که الان ذهنمو به خودش مشغول کرده در مورد رابطه های پیش از زندگیه مشترکه ..
این رابطه ها به دو دسته تقسیم میشن ، یکیش خود آگاهه و یکیش هم نا خودآگاه ..
ناخودآگاه همون عاشقی کردنیه که بدجوری آدمو اسیر و دربدر خودش می کنه بدون اینکه طرف اختیار چندانی روش داشته باشه ..
خب میشه گفت تقریبن عذر این قضیه خواسته اس ..
اما خودآگاه اون رابطه هائیه که طرف به میل خودش برقرار می کنه ..
حالا موضوع از اینجا شروع میشه ، از یه طرف من تا وقتی مجردم آزادم هر کاری که خودم دوست دارم انجام بدم و پایبند به چیزی نباشم .. اما از طرف دیگه همین من ، اگه 4 روز دیگه ازدواج کنم تو خیلی از موارد در مورد رابطه های پیشینم ممکنه به همسرم مدیون باشم .. یا خیلی از رابطه های قبلیم می تونه برای طرف مقابلم آزار دهنده باشه ..
حالا بحث من اینه که من تو مجردی می تونم هر رابطه ای که دلم خواست برقرا کنم یا باید پایند به زندگیه مشترکی باشم که حالا بعدها قراره برقرار بشه ، یا شاید هم نشه .. ؟!
پ . ن 1 : با اینکه موضوع بحث در مورد ازدواج دو تا همجنسگراست اما خوشحال میشم دوستان دیگه ای هم که به غریبه سر می زنن نظر خودشونو اعلام کنن ..
پ . ن 2 : هیچ کدوم از بحث های غریبه بسته نمیشه پس اگه دوستانی در مورد بحث های پست های قبلی هم صحبتی داشتن می تونن مطرحش کنن ..
پ . ن 3 : دوستتون دارم بی منت ، سبد سبد ..
من فکر میکنم میشه رابطه داشت
پاسخحذفولی باید به این هم فکر کنیم که شاید اگر همسرمون همچین رفتاری با ما داشته باشه ما حس خوبی نداشته باشیم
پس به احترام عشق بینمون سعی میکنیم رابطه های غیر ضروری را کم کنیم
توجه کن که میگم رابطه های غیر ضروری چون گاهی ممکنه که کنترل از دست آدم در بره
عزیزم اگر می خواستی چلنج ایجاد کنی که ممنون ایجاد کردی و لی اگه جدی داری بهش فکر می کنی...
پاسخحذفاول باید بگی این پایبند بودن یعنی چی
خوب این ها از وفاداری میاد. من وفا دار هستم به طرفم چرا که می خوام او مال من باشد و من مال او. حالا وقتی کسی نیست که مال هم باشیم، مسخره است که به خورزو خان وفاداری کنیم.
به حسین :
پاسخحذفیعنی چی رابطه های غیر ضروری ؟ .. می تونی یه مثال واسش بیاری ؟
به شایان :
فکر کنم بد نباشه آدم گاهی وقتا به همون خورزو خان وفادار بمونه ..
آدم تو دوران مجردی هر رابطه ای رو می تونه برقرار کنه درست ، اما فکر نمی بعد از متاهل شدن این رابطه های گذشته یکم آزار دهنده باشه واسه همون خورزوخان دیروز و همسر امروزمون ؟
ببین حسین جون
پاسخحذفگاهی ممکنه که آدم به هر دلیلی دپرس بشه
اون موقه بنظرم هر کاری بکنه را نمیشه به پای خودش زد، مثلاً ممکنه برای فرار از استرس به یه سری رابطه پناه ببره که حتی بعداً هم خودش از اونها پشیمون بشه
خب ببین حسین تا یه جاهایی حرفاتو قبول دارم .. تو یه موقعیت هایی نمیشه .. دست خود آدم نیست .. به قول خودت دپرسه و احتیاج به یکم احساس داره .. اما اینم نباید دلیلی باشه برای هر رابطه ای .. من شاید هر دو روز یکبار دپرس بشم .. خب این که نمیشه ..
پاسخحذفبه نظر من رابطه بی رابطه
پاسخحذفتنهایی رو عشق است
البته دوست و دوستی خوبه ولی فقط همین
;-)
من فکر می کنم رابطه داشتن بد نیس.قرار نیس بریم کنج خونه بشینیم قالی ببافیم !وبا خیالات زندگی کنیم.ایجاد ارتباط حتی اگه موفق نباشه میتونه یه تجربه آینده ساز باشه.بعدشم قرار نیس هرچی در گذشته ما بوده زرت بذاریم کف دست آقای مربوطه!گذشته هرکس به خودش مربوطه.قضاوت ما در مورد آدما در مورد حالات ورفتار فعلی شونه.
پاسخحذفحالا این نظر منه اگه شما دوس داری میتونی یکی از شرایطی که میذاری واسه طرف، آوردن عدم سوءپیشینه باشه!
تا حدودی با حرف مهرزاد موافقم، باید سعی کنیم رابطه داشته باشیم، حتی اگر موفق هم نباشه. اما بنظرم این نکته خیلی مهمه که نباید تن به هر رابطه ای هم بدیم، اول بررسی میکنیم که اگر بنظرمون امکان موفقیت در اون رابطه بود بریم سراغش
پاسخحذفدر مورد اینکه ممکنه آدم دپرس بشه و کارهایی بکنه که از حوزه اختیارش خارجه هم باید بگم که نمیشه به کسی که دپرسه گفت رابطه نداشته باش، چون میفته توی لوپ و هی بدتر و بدتر میشه! معمولاً باید کمکش کرد. معمولاً هم اگر یه مدتی روال زندگی یه آدم دپرس مناسب و خالی از استرس باشه، خودش کم کم خوب میشه.