۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

45 " عشق و عاشقی "

پسر : مامان .. مامان .. مامان ..
مامان پسر : وای من قربون گل پسرم ، شاه پسرم ، قند و عسلم .. چی شده ؟
پسر : مامان امروز برای اولین بار عاشق شدم و طعم عشقو درک کردم ..
مامان پسر : مامان به قربونت بره کاکل سری ، آره پسرم ، اگه اون 365 بار قبلو بیخیال شیم ، امروز برای اولین بار عاشق شدی ..

عشق و عاشقی .. واقعن تعریف عشق چیه ؟ روی هر احساس ریز و درشتمون می تونیم اسم عشقو بذاریم ؟
هر کسی از عشق یه تعریف خاصی داره ، تعریف عشق از دید یه نوزاد شیر مادرشه .. از دید برادرزاده ی من ، یه مغازه پر از لواشکه .. از دید یکی از دوستان ، سینه های استاد راهنماشه .. از دید من هم ..
خلاصه هر کسی یه چیزیو عشق می دونه .. چیزی که توی تمام اینا مشترکه اینه که عاشق کسیه که یه احساس درونی و حسی و عاطفی نسبت به عامل عشق داره و حاضره برای رسیدن به اون از جان و مال و آبروشم بگذره .. مثلن برادر زاده ام با دیدن لواشک پاهاش سست میشه .. (که این عامل عشق یا همون معشوق هر چیزی می تونه باشه ..)
درسته ، هر چند این مثال ها بی ربط نبود اما نشون میدن ما رو هر چیز بی ربطی اسم عشقو می ذاریم ..
یادمه چند وقت پیش با یکی از دوستان سر عشق و عاشقی بحث می کردیم .. می گفت :
به نظر من عشق یعنی فراغ یار کشیدن ، اگه عشقی به به وصال ختم بشه دیگه اسمش عشق نیست ، دیگه اون آتیش قدیمو نداره ..
برای این نظرش هم استناد کرد به یکی از قضایای اقتصاد خرد به نام نزولی بودن مطلوبیت نهایی ..(این قضیه میگه مثلن ما کشته و مرده ی بستنی هستیم ، تا وقتی به بستنی نرسیدیم همچنان براش له له می زنیم .. اما وقتی بستنی فروشی در دسترسمون باشه .. بستنی اول مطلوبیتش 100 .. بستنی دوم مطلوبیتش باز هم 100 .. ولی برای بستنی سوم میشه 98 .. بستنی چهارم 95 .. و همینجور هر چی به تعداد بستنی ها اضافه میشه ، این مطلوبیت سیر نزولی پیدا می کنه ..)
این دوستم عشقو با بستنی قیاس کرده بود .. یعنی می گفت اگه معشوق در دسترس عاشق باشه بعد از یه مدتی از شدت اون عشق اولیه کاسته میشه ..
خیلی روی این قضیه فکر کردم ، یعنی مثلن فرهادی که حاضر شد برای شیرین کوه بکنه بعد از رسیدن به اون آتیش این عشق خاموش میشه ؟
توی یه کامنتی خیانت عزیز گفت اصلن عشق وجود نداره ..
باشه ، قبول ، من هم میگم اصل عشقی نیست .. لیلی و مجنون هم میگیم یه اس ام اس جوک خنده دار بود که چون نظامی موبایل نداشته ، منظمومشو رو کاغذ نوشته ..
اما خیانت عزیز ، قبول داری آدمی زاد احساسات هم داره ؟ .. مسلمن قبول داری ..
و قبول هم داری که احساسات درونی آدم چیزی ورای خوردن بستنی برای مطلوبیت نهائیه ؟ .. باز هم فکر می کنم قبول داشته باشی ..
و قبول هم می کنی که تموم اون احساسات و امیال آدمی می تونن هم سو و هم جهت هم باشن ؟ .. گمان نکنم با این قضیه هم مخالف باشی ..
پس حالا می تونی بگی اون لحظه ای که تمام این احساسات ظاهری و باطنی به سمت شخص دیگه ای کشش پیدا می کنن .. تثبیت میشن .. و هر روز بیشتر از دیروز به سمت معشوق کشیده میشن ، چه اسمی میشه روش گذاشت ؟ ..
احمد عزیز هم گفته بود توی اکثر همجنسگراها عشق = با هوسه ..
اول اینکه قبول نمی کنم این حرف جامعیت داشته باشه .. دوم اینکه اینجاشو قبول می کنم که این موضوع بین بعضی از هم احساسای عزیز می تونه باشه ..
البته نمیشه به این قضیه به چشم یه هوس نگاه کرد .. معمولن هم احساس های ما در درجه ی اول عاشق یه دگر جنسگرا میشن .. یه مدتی توی این عشق و عاشقیه یک طرفه می سوزن و بعد هم وقتی از طرف ناامید میشن ، کم کم به خودشون می قبولونن باید به یه هم احساس دل ببندن ..
اما یه چیز این وسط هست ، آدم به دلش نمی تونه بگه اونایی که اون طرف خط واستادن دگرجنسگران و نباید بهشون دل ببندی .. اینایی که این طرف خط ایستادن همجنسگران و دل بستن به اینا مجازه .. خب اینجا یه جور تضاد بوجود میاد .. طرف با انتخاب بسیار نامحدودی روبرو میشه و اینجاست که بعضی از هم حس ها به بعضی از دلایل (حالا یا ترس از آینده .. یا شرایط موجود زندگی .. یا نیاز به بودن در کنار کسی ) حاضر میشن از خیلی از خواسته های خودشون برای رسیدن به فردی چشم پوشی کنن .. خب معمولن آخر این جاده مشخصه به کدوم خرابی آبادی میرسه ..
البته بازم میگم این حرف هم اصلن جامعیت نداره .. خیلی از هم احساسی ها هستن که رابطشونو با عشق شروع کردن و دارن ادامش میدن ..
پس همیشه باید شرایط طرف رو هم در نظر گرفت احمد عزیز ..
پ . ن 1 : خب کس دیگه ای نبود من بخوام پاچشو بگیرم ؟ ..
پ . ن 2 : از علی تشکر می کنم برای دامینی که برای غریبه اختصاص داده .. واقعن ازش ممنونم و شرمنده ام کرد .. پس از این به بعد غریبه رو می تونین با آدرس gharibe89.tk دنبال کنین ..
پ . ن 3 : حامد و مهرداد و حمید عزیز هم فکر می کنم احتیاجی به معرفی ندارن .. محبتاشون دیگه مرام کشم کرده ..
پ . ن 4 : عزرائیل هم دیگه یه چند وقتیه بد خجالتمون داده .. سفارش انواع مرگ و میر رو هم پذیراست ..
پ . ن 5 : دوستتون دارم ، سبد سبد ..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر