۱۳۸۹ تیر ۵, شنبه

37 " امتحانات تموم شد "

خب بالاخره این امتحاناتم تموم شد ....

الان کنار ساحل دراز کشیدم ..

به شالاپ شلوپ موجای دریا گوش میدم ..

دارم حمام آفتاب میگیرم پوستم برنزه شه ..

یه نی از یه طرف لبم زده بیرون و اون طرفش رفته تو یه پارچ پر از آب میوه ..

از طرف دیگه ی لبمم انگشت شستمو کردم تو دهنم ..

خلاصه کلن دارم از این منظره حال می کنم یه جور ناجور ..

ا ، همین الان از جلوم یه قناری رد شد ..

پ . ن 1 : غریبه .. غریبه .. پاشو غریبه صبح شده ..

پ . ن 2 : دیگه کم کم میام تو وبلاگای لینکستون غریبه ببینم تو این مدتی که من نبودم چه گندایی بالا آوردین تا راست و ریستشون کنم .. (این که شوخی بود ، همتون تاج سرین )..

پ . ن 3 : 10 روز تمام خوردم و خوندم ، امروز خودمو وزن کردم تقریبن 250 گرم رفتم رو .. وای این یعنی یک فاجعه ی زمین شناختی .. باید برم یه قطره چکون بخرم .. از امروز رژیم های سخت و طاقت فرسا باید شروع بشه .. روزی یک قطره آب + یه بند انگشت نون .. همین ..

پ . ن 4 : یکی به من بگه اینجا چه خبره ؟ .. تعداد کامنتای پست آخرم شده190 .. اوه اوه اوه .. چه گرد و خاکی هم به پا شده توش ..

پ . ن 5 : از علی جون عزیزم تشکر میکنم هم به خاطر این همه والپیپرهای زیبایی که واسم گذاشته تو این مدت .. و هم بابت شعرای قشنگش .. حالا اینجا یه مسئله پیش میاد ، اگه محبت های علی قابل جبران باشه ، چطور میشه جبرانش کرد ؟

پ . ن 6 : از حامد مهرداد حمید جونمم که طی این مدت منو از یاد نبردن و تنهام نذاشتن واقعن ممنونم و امیدوارم بتونم جبران مافات کنم .. مخلصم رفقا ..

پ . ن 7 : بیچاره شایان ، بالاخره صداشو در آوردین ..

پ . ن 8 : یه دنیا آرزو واسه همتون آرزو میکنم ..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر