۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

7 "سفر .."


خب ماجراهای دزدی های زنجیره ایه غریبه هم داره کم کم مثل باباش میشه ..

دزدی های مغازه ی بابا از 5 سال پیش شروع شد ..

از اون سال به مدت 4 سال ، اونم هر سال هفته ی اول بعد از ماه رمضون آقا دزده می اومد و خیلی حساب شده فقط 500-600 تومن ورمی داشت و می رفت ..

اما امسال نیومد .. خیلی نگران شدیم !!! نکنه یه بلایی سرش اومده باشه ؟؟!!!!!

واسه من هم از پارسال شروع شد ، ولی نه به زنجیره ای و مرتب بودن دزدی های بابام ..

اول از اون دزدی شروع شد که به جای پویا اشتباه گرفتمش(پستشو توی غریبه ی 88 گذاشته بودم) .. بعد هم کفشامو بردن (هیچ پستی واسش نذاشتم) .. اینم از این سری ..

غریبه 6 روز پیش رفته بود مسافرت و امروز برگشت .. یه سفر تقریبن کاری ..

روز اول یه سوئیت گرفتیم و وسایلو ریختیم توش و زدیم از خونه بیرون .. گوشیمو هم خونه جا گذاشته بودم (توی جا گذاشتن گوشی اینجا و اونجا سابقه ی طولانی دارم) ..

خلاصه ، تقریبن آخر شب بود که برگشتیم .. رسیدیم خونه دیدیم در خونه بازه ..

وای سریع پریدیم تو و ...

به به .. همه چیز بهم ریخته بود .. همه جا رو نگاه کردیم اما همه چی سر جاش بود بجز گوشیه من ..شانسه دیگه ..

با لب و لوچه ی آویزون تا صبح سر کردیم و صبی که می خواستیم بریم دنبال کارمون دیدیم آقا دزده ی مهربون سیم کارت گوشیمو که ایرانسل بوده مورد پسندش نشده و اونو انداخته توی حیاط و فقط خوده گوشیو برده ..

بازم جای شوکش باقی بود .. کلی شماره توی سیم کارتم داشتم ..

البته همچین بد هم نشد ، اون گوشی دیگه عمر خودشو کرده بود .. ولی خوب ، توی این کسادی بازار مجبور شدم رو بیارم به گوشی های چینی و فعلن یه چیزی واسه خودم دست و پا کنم تا بعد ببینم چی میشه .. صداشم جلوی خونواده در بیاوردم ..

پ . ن : یکمی سفر کوفتم شد ..

نتیجه :

هموطنان عزیز به گوش ..

آسوده بخوابید ..

شهر در امن و امان است ..

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر